علی مندنی پور - وگیل دادگستری
دیر زمانی است، در عین داشتن پیشینهیی ریشهدار و استوار با ناباوری بسیار، در میدان عمل بر کمرنگ شدن این سرمایه ستُرگ و ارزشمند معنوی غبطه خورده و رنج میبریم! تو گویی بیش از هر زمان ناتوانی و ناکارآمدی خویش را در این عرصه چونان تماشاگری دلخسته، اما وارسته، به نظاره نشسته و از این رهگذر جز بهمت و گاها بهتان ما را نصیبی نبوده! و به امید گشایش روزنهیی به روشنایی، وامانده و از درگاه رانده، روز را به شب و شب را به روز رسانده؛ باشد که بخت یار شود و مسوولان وظیفهشناس، دردآشنا و آیندهنگر با گوشه چشمی به واقعیتهای موجود کشور و دنیای پیرامون، کمر همت بربسته و با توجه به نقش بنیادی و سازنده «نهاد وکالت مستقل» به عنوان معاضد دستگاه قضا در «دفاع از حقوق مردم» و «تحقق عدالت و استقرار نظم» گره از کار فرو بستهمان بگشایند!
دیر زمانی است، در جامه «نظارت» هیبت «دخالت» را در اداره امور کانون وکلای دادگستری، این نهاد دیرپای مدنی و «مستقل» با دیرینهیی درخشان در خدمت به شهروندان به تماشا نشسته و بهنام «نظارت» شاهد آسیب جدی بر جایگاه «وکیل» و شأن و منزلت «وکالت» و در نتیجه کند شدن، و ای بسا بازماندن چرخ دندههای قطار این حرفه آبرومند از حرکتیم! رویدادی ناهمگون با نیازهای روز جامعه و غیرقابل توجیه! حرکتی که با منطق دنیای امروز و اصول دموکراسی و حقوق شهروندی انطباق و سازگاری نداشته، و در طراحی و معماری آن مصالح و منافع ملی به تمام و کمال لحاظ نشده، و با معیارهای پذیرفته شده موجود در قوانین داخلی و بینالمللی در چارچوب آزادیهای فردی و اجتماعی و نیز روند توسعه فراگیر، پایدار و متوازن در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی همخوانی ندارد!
گرچه از سر ناچاری تاکنون به همین اندک «دستمایه» نیز قانع بوده؛ و بدان بسنده کردهایم! و به برکت «استقلال نیمبند» شصت و اندی سال پیش «کجدار و مریز» و به زحمت گام برداشته و لنگان، لنگان راه پر پیچ و خم پیش رو را با همه تنگناهای ریز و درشت موجود، چنانکه اقتضای طبیعت حرفه وکالت ایجاب میکند، بدون حاشیه و جهتگیری «خاص» و با بهرهگیری و اطاعت از قانون، آهسته و پیوسته پیموده و پیش میرویم؛ اما انگار همین اندازه هم ذوق و سلیقه «خاص» جماعتی از بزرگان «صدرنشین» را خوش نیامده! و به مزاجشان سازگار نبوده چرا که عزم مبارکشان را جزم، اسب راهوارشان را به تاخت واداشته تا برنده مسابقه بیسابقهیی! باشند که از قضای روزگار و با وجود انتظار آن گونه که در عمل نشان داده شده، هیچ سوارکار دیگری را اجازه حضور، تا چه رسد شرکت در آن داده نشده! «و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»
در چنین حال و هوایی است که با دست آویز قرار دادن همان بهانه همیشگی و شناخته شده در فرهنگ گفتاری و رفتاری پارهیی از «دولتمردان»، یعنی «نظارت» که در صورت رعایت حریم حرمت قانون هم پسندیده است و هم مقبول و کارگشا. حرفه «وکالت» با هویتی به درازای عمر پیدایش اجتماعات انسانی و پیشینهیی افزون بر 100 سال در نظام قضایی دادگستری جدید ایران و شش دهه «استقلال» و رسیدن به درجه «بلوغ» پختگی، صلابت و اعتبار ملی و بینالمللی به خلعت «فرزند خواندگی» آراسته و مفتخر میشود! تا از این رهگذر در حلقه نزدیکان «درگاه» قرار گرفته! و در این سن و سال، با این شکل و شمایل و نام و نشان بدان هویتی نو بخشیده! شناسنامه جدیدی برایش تدارک دیده، لباسی نو بر قامتش پوشانده و در تقویم تاریخ، آن هم پس از 60 سال «استقلال» و خدمت به خلقالله در جامه «وکیلالمله» صفحهیی بنامش بگشایند! و اما کیست نداند که این مسیر ناهموار بر ما چسان گذشته؟ و چگونه تا بدین جایگاه آن هم بدون پشتوانه «رسمی» و بیدست افزار، ولی پشتگرم به عنایات بیدریغ حضرت دوست که هرچه همگان داریم، از پرتو وجود کبریایی اوست و نیز مردم خوب و همچنین وحدت، هماهنگی و همدلی تمامی همکاران و دوستداران عدالت بهویژه با پشتگرمی پیشکسوتان در پهنه ایران زمین، ره پیموده و میپیماییم!
سالهاست، با امید بهبودی و شفای کامل این «مریض محتضر» که کانون وکلای دادگستریاش مینامیم! اندر شرح درد جانکاه و نشان دادن موقعیت و وضعیت نه چندان رضایتبخش این نهاد مردمی، از جانب اعضای دلسوز و وظیفهشناس خانواده بزرگ و گسترده حرفه «وکالت» و نیز دردآشنایان آیندهنگر از خیل عظیم مشتاقان و دوستداران جامعه حقوقی کشور، فراوان گفته، نوشته و «شروه» سر داده و در مناسبتهای گوناگون با حفظ حرمت قانون و مسوولان، بنا به عادت معهود، خاضعانه دست به دعا برداشته و از محضر صاحبان «کرم و کرامت» خواستار مساعدت در شفای عاجل «بیمار» شدهایم!
یک سال پیش در چنین روزی اگر با من وکیل دردمند دادگستری این پرسش را در میان میگذاشتند که: وضع و حال مریضتان چطور است؟ و چه آیندهیی برای این بنده خدا پیشبینی میکنید؟ نه از سر خوشبینی یا بدبینی که عملا در فرهنگ گفتاری و رفتاری و کرداری ما مردمان این مرز و بوم مرسوم است و متداول؛ بلکه از سر واقعبینی و برمبنای ارزیابی فضای موجود آن روز پاسخ میدادم: بحمدالله خوب است و بر وفق مراد و با این نسیم جدیدی که وزیدن گرفته بوی بهبودی به مشام میرسد! چه، با وجود «طبیبی حاذق» (رییسجمهوری حقوقدان، وکیل دادگستری و قانونمدار) و دستیارانی از همین جنس بهعلاوه خبره، دلسوز، کارآمد و دردآشنا انتظار دیگری هم جز این نرفته و نمیرفت! ولی دریغ و درد که در عمل، داوری افکار عمومی بهویژه در آنچه به ارزیابی همکاران وکیل دادگستری و در حلقهیی بزرگتر جامعه فرهیخته حقوقی کشور مربوط میشود، چیز دیگری است و خبرهای امیدبخشی در راه نیست! و انگار سمبه دولت تدبیر و امید برخلاف تمامی قول و قرارهای انتخاباتی و دلخوشیهای برآمده از تغییرات سیاسی- اجتماعی یک سال گذشته به هر دلیل و علت و تحت تاثیر هر انگیزهیی که بحث و بررسی پیرامون آن در این یادداشت کوتاه نمیگنجد! پر زور و کارا نبوده و موثر واقع نشده! و خواسته به حق، منطقی و قانونی جامعه حقوقی، دوستداران عدالت و در رأس آنها وکلای نجیب دادگستری در درمان اصولی «بیمار» حاضر نه تنها برآورده نشده که به مراتب نا امیدکنندهتر از آن چیزی است که پیشبینی میشد؛ به تعبیر دیگر، آسمان وکالت همچنان ابری است و در پارهیی نقاط غبارآلود و شنیدهها و گفتهها حکایت از آن دارد که روزهای سرد و سختی را پیش روی داشته، درجه تب «بیمار» همچنان بالاست و نگرانیها نسبت به آینده بسیار!
چه خوب بود اگر به نتیجه عمل نسبتا رضایتبخش همان جراح سابق، در آخرین روزهای ریاستش «با هر انگیزه» و «هدف»! بسنده میشد، تا بیش از این شاهد تحمل درد و رنج «بیمار» و به تبع آن وابستگانش که سالها در این وادی خواب از چشمشان در ربوده شده نمیبودیم!
چندی است «بیمار» بدون انجام اقدام عملی موثر از «شفاخانه دولت» جهت انجام عمل جراحی و طی دوره درمان به «شفاخانه ملت» جایی که همه چشمها برای نجاتش به آنجا دوخته شده اعزام شده!
گرچه اخبار رسیده حکایت از آن دارد که فعلا باید در نوبت بماند! و از طرفی برابر مدارک موجود در «پروندههای چندگانه ارسالی»!!، عمل آسانی را پیش رو نخواهد داشت، اما امید میرود با تدبیر و درایت و واقعبینی جراحان وظیفهشناس، ماهر و آیندهنگر «خانه ملت» با بهرهگیری از تجارب ارزشمند صاحبنظران خانواده بزرگ وکالت و جامعه حقوقی کشور و پرهیز از چرخه آزمون و خطا، یکبار برای همیشه به درد و رنج سالیان سال وی پایان داده شود، باشد تا با پوشیدن لباس عافیت، سلامت کاملش را برای انجام وظایف محوله قانونی با انگیزهیی بسی بیشتر از گذشته در جامعه باز یابد. انشاءالله
روزنامه اعتماد - دوشنبه ۲۸/۷/۹۳